Shiva
Yaghmaei
خودیافتگی،
فرایندی کنشی
برای بیان خود
خودیافتگی عنوان
مجموعه ی نقاشی
های شیوا یغمایی
است. آنچه به آن
بر می خوریم،
عنوان مجموعه است
که می تواند
بیانگر دغدغه ی
اصلی این مجموعه
باشد: تجربه ای
در مسیر یافتن
خود.
"خود" به عنوان
ضمیر مشترک میان
متکلم، مخاطب و
غایب که در معنای
لغت نامه ای
همیشه به صورت
مفرد تعریف می
شود. آن چه انسان
امروز بیشتر از
هر زمانی با آن
درگیر است: گم
شدن خود واقعی اش
است، در میان
انبوه خودهایی که
در حال تکثیرند و
هر روز بر
تعدادشان افزوده
می شود، کدام
خود، خود واقعی
من است؟ و این
سوال که آیا من
یک خود واحد
دارم؟ و اطلن
اهمیتی دارد به
خود متلق رسیدن؟
و همه ی آن چه
حول پرسش سرسام
آور "چیستی خود"
می چرخد. هنرمند
در جستجویی
نقاشانه تلاش می
کند خودهایش را
در آدم هایی
بیابد که هر
کدامشان به
اعتبار حضورشان و
سابقه ی زیستن
شان، ما را در
ارتبطی دال و
مدلولی، به
مجموعه ای از
صفات و خصایص
ارجاع می دهند.
تلاش هنرمند جهت
تبدیل ایکن به
سمبل، با حفظ
قواعد نقاشانه و
البته به واسطه ی
"تفسیر" و
کدگذاری های
نشانه ای در مسیر
اجرا و
ارایه،برای گذار
از بازنمایی صرف
و رسیدن به معنا.
تفاوت های
اجتماعی و
جغرافیایی و گاهن
ماهوی این آدم ها
و البته بی عنوان
بودن تابلوها ما
را به این باور
می کشاند که ما
مواجهیم با چیزی
بیشتر از صرف
پرتره سازی از
چهره هایی شناخته
شده. آنچه در
چیدمان عکس های
همراه شده به آن
تاکیید می شود،
هنگامی که نه
ترکیب بندی یا
اصول زیبایی
شناسی عکاسانه و
حتا کیفیت چاپ و
ارایه ی آن، بلکه
پرداخت مستند
گونه ی عکس ها و
توجه به مکان
هایی که هر یک در
سابقه ی تاریخی
شان حامل مفاهیم
و احساس هایی شده
اند که اشتراک
این وجوه با آدم
های نقاشی شده و
البته هم نشینی
نشانه ای شان ما
را در جهت رساندن
کل مجموعه به
بیانی مشترک سوق
می دهد، عکس هایی
که نه با نام
اشخاص درون
تابلوها بلکه با
عنوان محله ها
نامگذاری شده
است.
نقاشی های این
مجموعه پرتره
هایی ست که به
واسطه ی خط،
یعنوان آبستره
ترین نمود
نقاشانه در خلاصه
ترین شکل
حضورشان، جهت
شبیه سازی، بروی
بوم های خالی و
بدون زیر سازی و
پس زمینه ی رنگی
و تنها با ضرب
قلمه هایی
اکسپرسیوی –
انتزاعی به رنگ
سفید پوشیده شده
اند، ما را به یک
تجربه ی کنشی
مفهومی و در عین
حال احساسی می
کشاند. انگار
دیگر آدم های
نقاشی شده اهمیتی
ندارند،
نامهایشان هم مهم
نیست، کارهایی که
کرده اند هم بی
اهمیت است و تنها
خودهایی که ساخته
اند قابل توجه
است، آن خودهایی
که مماس است با
خودهایی از
هنرمند که در
تکریم آن ها دست
به قلم برده است.
شیوا یغمایی آثار
بی ادعایی را در
ستایش خودی با
تمام عمق حضورش
در یک سریاله
مینیمالیستی و در
عین حال مفهومی و
معناگرایانه خاق
کرده است. شاید
بتوان گفت آثار
این مجموعه تلاشی
ست مشابه انسان
نگاری های ایف
کلین و انتزاع
های رفتار نمای
دکونینگ، تلاشی
مشابه ملویچ ئ یا
مارک روتکو برای
ستایش رنگ. نوعی
وجود گرایی
همانند آن چه
پیرو مانزونی به
آن معتقد بود و
هر آن چه دغدغه ی
هنرمند معاصر
است. آن چه در
مواجهه با مجموعه
ی خودیافتگی به
آن می رسیم،
فرایندی
اندیشمندانه است
که لازم است
فراتر از یک
اتفاق صرف پرتره
سازی، با آن
برخورد شود،
فرایندی برای
رسیدن به خود.
ایلیا تهمتنی –
مرداد
|