آنچه بندبازی را به نمایشی شگفت تبدیل کرده است کشاکش بندباز با طنابی است که تنها باریکه نوسان بین سقوط و پیشروی غرورآمیز اوست. چه بسا لغزشی کوچک بر این مسیر برای تسلیم هر دستاورد واپسینش به جاذبه زمین کافی باشد؛ در آن میانه اما تماشاگران نمایش، خوراکی از ترس و هیجان با چاشنی از امید به رستگاری بندباز مزه می کنند و با هر تلو، تلو خوردن او هیجان و نا امیدی را فریاد می کشند؛ فریادی که همچون حباب های سرگردان فضای اطراف بندباز را اشباع و به او یادآور می شوند که در تاریکی فضای اطراف، چشمانی در انتظار پایان این ره پرخطرند؛ خطری که فصل جدایی او و تمامی تماشاگرانیست که مزه کردن شاید، اما تاب خطر کردن ندارند.
فردریش ویلهلم شلینگ 1 در کتاب " جستجوی فلسفی بر گوهر آزادی انسان " 2 ، فیلسوفان نو اندیش را " بندباز " می نامد؛ توصیف بند(طناب) به فلسفه و یا باوری که فیلسوف نو اندیش همچون بندباز بر آن قدم می گذارد بسیار جذاب تر خواهد بود زمانی که بپذیریم نه تنها فیلسوفان نو اندیش که هریک از ما می تواند بندبازی بر بند باورش باشد که بر آن دست می آویزید.
فارق ازهرجنسیت،پس ازبریده شدن بند ناف از رحم مادر، شاید بند بازی ما دراین جهان آغاز می شود وهمانگونه که "امید معصومی" به تصویر می کشد بر روی بندهای باورمان سرگیجه گرفته ایم، معلق وسرگردان شده ایم، به تاریکی کالبدی فرو رفته ایم، از روان یکدیگر گذر کرده ایم ، به اوج لذت در شهوت رسیده ایم، از فراز بلندترین چکاد و ژرفترین مغاک عبورکرده ایم،... برآنچه گذشت فرا پشت نگریسته ایم، لغزیده ایم، وداع و سقوط کرده ایم، بر آن آرمیده و در قالب انسان با آن یکی شده ایم.
(( انسان بندی است بسته میان حیوان و ابر انسان؛ بندی بر فراز مغاکی .
فرا رفتنی است پرخطر، در راه بودنی پرخطر، واپس نگریستنی پرخطر، لرزیدن و درنگی پرخطر )) 3
Omid Masoumi
Gravity
What makes a trapeze act an astonishing performance is the constant struggle of the trapeze artist and the rope, which is the only thing between the artist and his downfall or his prideful success. For the slightest slip on his way, might be enough for him to lose whatever he had previously achieved to the gravity.
Meanwhile, the audience feed on the fear and excitement with a pinch of hope for the trapeze artist to
succeed; and with every slip and slide they roar the excitement and the disappointment. A roar, which fills the space around the trapeze artist like stray bubbles, and remind him that in the darkness around him there are eyes anticipating the end of this perilous journey; a peril which differentiates him and the audience who might want to feed on danger, but will not take such risks themselves.
In his book "Philosophical Investigations into the Essence of Human Freedom", Friedrich Wilhelm Joseph
Schelling describes the modern thinking philosophers as "trapeze artists". The definition of the string (rope)
in philosophy or the idea that the modern thinking philosopher steps on this rope as a trapeze artist, would
be much more interesting if we accept that not only philosophers, but each of us can be trapeze artists on
the string of our beliefs. Apart from gender, after the umbilical cord is severed, one might say that our
trapeze act in this world begins; and just as in Omid Masoumi's portrayals we become dizzy on the strings
of our beliefs, we are suspended and confused, we sink into the darkness of another body, we pass by each
other’s spirits, we have reached the climax of lust, we have passed over the highest pinnacles and the
deepest caverns... We have looked back on what has past, we have slipped, we have said our goodbyes and
we have fallen, we have rested on it and in the shape of a human become one with it.
"Man is a rope stretched between the animal and the Superman--a rope over an abyss. A dangerous
crossing, a dangerous wayfaring, a dangerous looking-back, a dangerous trembling and halting."
Matin TaghiOf/ May 2014
Omid Masoumi
1984,Born in Tehran, Iran
B.A in Graphic Design from Sooreh university, Tehran, Iran