You can see the image by clicking on 360 degree logos.
 


 
Mohammadreza Javaheri

کیمیاگران لبخند

سالیان دور که محمدرضا را شناختم در دانشگاه شریف کیمیاگری (شیمی) می خواند، اما نه در پی زر.هنوزهم کیمیاگرست، رنگ‌ها را با هم می ‌آمیزد؛ این بار در پی ساختن زر. رنگ‌ها را با هم می آمیزد و نقش می زند تا کیمیایی بیافریند و کیمیاگرانی دیگر خلق کند هر کدام در پی زر خویش.

شاعر را می گویم؛ با آن قیافه در هم تنیده نشسته بر شاخ درختی و زیر پایش ببری و در دستانش شعری و در کنار، اسبی... که هر کدام در بوم نقاشی می چرخند تا روایتی کوتاه از زندگی را برایمان بازبیافرینند یا آن دیگری که دوردست می خواندش، یا آن هنرمند؛ یا میمون شاه که شاید بر جای انسان تکیه زده، یا حتی همه آن برادران، کوچک و بزرگ، همه انگار کیمیاگرند که در میانه وهمِ حضورِ تشویشِ پیرامونشان آرامند و فارغند و سرشار از زندگی در دنیایی که هیچ چیز آن نشانی از آرامش ندارد.

گویی درد مشترک زندگی را با کیمیایشان؛ لبخند می کنند؛ آشفتگی را آرامش و نفرت را عشق. شاعر، هنرمند و نقاش هر یک به نوبه خویش....

سیاوش جعفری